توضیحات

باورم کن نازنین نوشته مهسا طایع

خلاصه رمان باورم کن نازنین

در آرزوی سر زدن آفتاب وصال شب هجران را تحمل میکنم

بیهوده نیست که من بی تو نمیشوم و ترکیب تو در نام من

قاعده زبان است که من بی تو سرگردانم و تو بی من گنگ و

منم که تو را مینوازم که بی من چنگ خاموشی و تویی که به من

شور میدمی که بی تو سیاهی سردم و سراب ساکتم.

در حلقوم هر دردمندی تو را نالیده ام.و د رخلوت تنهایان برای تو گریسته ام

در همه دلهای عاشق بخاطر تو تپیده ام و همه

چشمهای خوب از دل من اشک ریخته اند.همه آههای ناکام از سینه من برخاسته اند

در همه بیتابها غمهای ناشناس حسرتهای

مجهول جستجوهای بی انتها همه من بوده ام همه تو بوده ای.

عشق را د رپی ات روان کرده ام و هنوز آواره است زیبایی ها از تو نشات میگیرند و

هنوزت نشناخته اند…کجایی ای آشنای

ناشناس!ای خویشاوند بیگانه! ای همیشه با من!بی تو بودن سخت است و

غریب طاقت فرساست.پس بیا!بیا که دیرگاهی ست چشم انتظار توام ..

 

حمل و نقل کالا
حمل و نقل کالا

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “باورم کن نازنین نوشته مهسا طایع”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

شما باید وارد حساب خود شده باشید تا قادر به اضافه کردن تصاویر در نظرات باشید.